آن روز شیطان گیج شده بود!-راهبرد معاصر
انتقاد آیت‌الله مدرسی از گرانی‌ها و افزایش سقط جنین تجمع ضدصهیونیستی مردم تهران مقابل دفتر سازمان ملل محسن رضایی: اروپا بزرگترین بازنده آمدن ترامپ است عارف: عزم ایران و روسیه بر توسعه روابط در بالاترین سطح استوار است خطیب نماز جمعه تهران: شورای حکام در خط رژیم آدمکش صهیونیستی حرکت می‌کند پزشکیان: با نگاه بسیجی می‌توان برای کشور عزت‌آفرینی کرد وزیر کشور: پرونده انتصاب استانداران هفته آینده بسته می‌شو‌د پزشکیان: حل مشکل ناترازی‌ها با روند‌های اداری امکان‌پذیر نیست سرلشکر سلامی: مردم ایران مطمئن باشند که انتقام خود را از اسرائیل خواهیم گرفت پزشکیان: مهم‌ترین مولفه توسعه پایدار در کشور افزایش سطح سلامت مردم است اسماعیل شوشتری، وزیر اسبق دادگستری درگذشت واکنش شریعتمداری به انتشار شعری به نام رهبری: غفلت کردیم وزیر علوم: ۱۵۰ دانشجوی تعلیقی را بی سر و صدا برگرداندیم پزشکیان: برای خدمتگزاری به مردم آمده‌ایم؛ قرار نیست بر آنها تحکم کنیم پزشکیان: با هیچ کشوری خصومت نداریم، اما قطعا زیر بار زور هم نخواهیم رفت

آن روز شیطان گیج شده بود!

متن زیر بخشی از یادداشت قدیمی «حسین شریعتمداری» است که به مناسبت این ایام مجددا منتشر می‌شود:
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۸ - 2019 September 08
کد خبر: ۲۱۷۰۵

به گزارش راهبرد معاصر, شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد!حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند.


متن زیر بخشی از یادداشت قدیمی «حسین شریعتمداری» است که به مناسبت این ایام مجددا منتشر می‌شود:

 

بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!


پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، اینجا اما، اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا، در کربلا، سخن از «ان‌الله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند‌ زهرا با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمی‌دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند.


حسین ما می‌دانست که عاشورای دیگری در پیش است که این بار در کربلای ایران به تکرار خواهد نشست. عصر آن روز غم گرفته، مولای ما عاشورائیان عصر خمینی را به یاری می‌طلبید……

 

ین روزها، بار دیگر عاشوراست. عاشورایی که به درازای همه روزهاست اگرچه عاشورای آن روز، فقط یک نیمه روز بود. و بار دیگر کربلاست، کربلایی که به پهنای همه سرزمین‌هاست، هر چند کربلای آن روز، قطعه زمینی کم‌عرض و طول بود. باز‌هم حرامیان در برابر یاران امروزی حسین بن علی(ع) به‌صف ایستاده‌اند اما، دیگر مانند آن روز غمزده، مولای مظلوم ما تنها نیست. در عاشورای امروز یاران امروزی مولای مظلوم و شهیدمان دیگر اجازه نمی‌دهند که از گلوی ناپاک یزید و شمر و ابن‌زیاد و عمرسعد و حرملهِ این روزها، آب خوشی فرو رود. عاشورای امروز ما چند دهه و چند سال به درازا کشیده است و هر روز آن , با پیروزی تازه‌ای همراه بوده است و سنگر جدیدی فتح شده است و... امروز , مردم ما آزموده‌اند و به چشم بصیرت دیده‌اند؛ آنان که در کوچ قافله عاشورائیان از مدینه به کربلا، ندای هل من ناصر حسین‌ بن علی(ع) را شنیدند ولی به هر علت، با این قافله همراه نشده و یا پس کشیده بودند، بر این باور بودند که جان خویش به سلامت از معرکه بیرون برده‌اند ولی این خیال خام، دیری دوام نداشت و هنگامی که در دوران «بی‌حسینی(ع)» نوبت به حاکمیت بنی‌امیه و بنی‌مروان رسید، جان و مال و ناموس آنان در امان نماند ... و چنین است که حاضر نشده و نمی‌شوند حسین زمانه را تنها بگذارند و آن تجربه تلخ به تکرار بنشیند.

ارسال نظر